Thursday, December 16, 2010

آفریدگارا، مرا از آیینی که همنوعانم و مخلوقاتِ تورا تنها به دلیل عقایدشان کافر و نجس خطاب میکند، پاک گردان

آیینی که احکام و آموزه هایش به سبب سنگینی غبار صدها سال و تکیه گاهی به کوچکی فرهنگ وعرف قبایلی محدود در بعد زمان و مکان، در برابر قامت بلند منطق روشنگران و روشنفکران، خموده شده و با اینحال برآن اسرار میورزد و با پویایی مینانه ای ندارد
دینی که حاکمانش خود را جانشین تو پنداشته و چون پادشاهان ولیعهد برمیگزینند و خلافت تو را برای نزدیکان خود به ارث میگذارند
مذهبی که رهبرانش را بر مردم میداند و نه با مردم و نه از مردم، و فرا تراز مردم میخواند و حتی معصوم تر از آدم، اشرف مخلوقات تو
مقاله زیر با عنوان "مرجعیت و نفوذ از دست رفته" به قلم اکبر گنجی است که خواندن آن خالی از لطف نیست
گذار به دموکراسی نیازمند "فرد خودآیین" است، نه مقلد و پیرو
فرد خودآیین، مدتها بود به دنبال واژه های این چنین میگشتم. نتنها یک نقد سیاسی است بلکه یک شاهکار ادبی هم هست